شب بدی بود........
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم…
نگو که لایقم نیستی و میروی، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی….
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو دلت با من نیست و دیگر نیستم!
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی
بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی .
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم سهم تو،
بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند
تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!!!!!!
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم........
برو